سفارش تبلیغ
صبا ویژن

persia

 
 
مردم ما(شنبه 87 تیر 15 ساعت 1:32 صبح )

سالهاست در آرزوی آن هستم تا با تو هموطن سخن دل گویم و تو نیز گوش دل سپری!این ناگفتها چنان فشاری بر گلوی من است که نفس کشیدن را سخت و روزگار را نازیبا گردانده.پس سخن مرا بخوان.اگر نادرست بود بر من خرده گیرو اگر راست بود آن را به کار گیر که این سخنان از من نیست و سالها و قرنهاست که بزرگان سرزمینمان فریاد زده اند(و کو گوش شنوا)!

 

 قرنهاست که سرزمین پارس مورد حمله و هجوم غربی،افغان،مغول و تازیست.سالهاست که کشورمان از تبعیض جنسیتی،نژادی و مذهبی رنج می برد.

سالهاست که بوی نفاق و دودلی سراسر کشورم را فرا گرفته است و از همه تلخ تر قرنهاست بیسوادی توده، زمان را به عقب برمی گرداند.هرگاه از هموطنی سوال می کنم که شما به چه چیز خود می بالید؟سینه ستبر کرده،از هخامنشیان ،تاریخ7000 ساله(وبه گفته ای خیلی قدیمی تر از آن)،سیاستمداران زیرک(البته نه پادشاهان دیکتاتور) و گذشتگان سخن به میان می آورد.اما یک سوال،حال چه؟؟چند تن از روشنفکران و دانشمندان و سیاستمداران باتدبیر این روزها را به یاد میاوری؟؟؟کسانی که امروز شهره ی جهان و فردا مایه مباهات آیندگان.چه کسی این روزها در این سرزمین هنر نویی خلق ، ابزاری ابداع،ماده ای کشف و یا معمایی از این جهان را حل کرده؟؟؟ویا حتی آنچه را که داشته  به نمایش گذاشته است؟؟؟؟آری درست است هموطنان ایرانی،اما در آزمایشگاهها و نمایشگاههای غربی!همانها که به مغزهای فرارکرده تعبیر می شوند.

 خانم این چه حرفهاییست؟ما فرصت سرخاراندن هم نداریم،چه رسد به اینکه تعداد مغزهای مانده یا فرار کرده!را حفظ کنیم!!!

 آری حق با شماست.این روزها دیگر چه اهمیت دارد که چه کسی رفته و چه کسی مانده.چه کسی می داند و که نمی داند.

 چقدر پول در جیب یا حساب بانکی شماست؟ماشین زیر پای شما چیست؟رشته تحصیلی شما درآمدزا هست؟و وقتی این کلمات را می نویسم،از خود شرمنده میشوم  که ما کجاییم و اجانب!کجا.

 اما مشکل چیست؟اشکال از کجاست؟آیا همیشه حکومتها عامل عقب افتادگی کشورهاست؟آیا انسان عاملی پویا نیست؟

 

چند صد سال پیش وقتی اعراب به بهشتی وارد شدند که ساکنانش پارچهای حریر می پوشیدند، زیر پاهاشان با گلهای ابریشمی فرش شده ، کلمات نغز بر زبانهاشان جاری بودو خورشید مهر ورز، قلبهاشان را گرمتر از پیش می نمود ،دریافتند که این همان بهشت وعده داده شده ی رسولشان است .پس بر آن شدند که بمانندو بهشتی شوند پس ماندند ،لباسهاشان حریر شد،زیر پاهاشان فرشهای ابریشمی شد،هم بسترانشان حوریان شدند ،نسلهاشان خوابیدند و خوردند و در بهشت برین شادیها کردند... اما بهشتی نشدند!تلاش بسیار کردند که دوزخ خود را نیز فردوس کنند اما بهشت ما کجا بود و دوزخ آنان کجا؟؟؟

امروز دیگر نه آن بهشت، بهشت مانده است و نه آن دوزخ دوزخ.

چنان جای پایی از خود باقی گذاردند که تازه امروز فهمیدیم که کجا بردندمان!

وعده ی بهشت دادند غافل از اینکه خود در بهشت بودیم!از دوزخ ترساندند که خود دوزخی بودند!اموالمان را گرفتند به امید آنکه زمینهای بهشت را بخرند غافل از آنکه فردوسمان را برای خودشان تقسیم کردند!و هر آنچه در دریاها و کوهها و زمینهامان بود ربودند و وعده ی آسمان دادند!!!!!وچه ساده لوحانه پذیرفتیم و به امید بهشت فردا امروزمان را جهنم کردیم.

حال در اینجا هستیم.دریاچه را از شمال،خلیج از جنوب،شهرهامان از شرق و غرب قلمروشان شد.نه لباسی از حریر بر تنمان ، نه فرشی از ابریشم در زیر پاهامان،نه سخنان نغزی بر زبانمان و نه حوری ای در آغوش!!!که بیسوادیمان،زیباییهایمان را پوشاند،سخنانمان را زشت ! و حوریان و زیبارویانمان را خفه کرد.این است عاقبتمان!....

که علممان قرآنی است،تاریخمان اسلام است و آموزهامان دینی.اسلام را با آغوش باز پذیرفتیم.برایش جهاد کردیم.شهید!  دادیم،انقلاب کردیم و فرزندانمان را هدیه نمودیم.

اما امروز

نسل دیگری آمد.قرار بود مسلمان باشد،متعصب تر از نسل قبل(که اگر آنان فرزندانشان را تقدیم کردند اینان ارتش 20 میلیونی شوند و جانشان در مشتشان،چنان جوابی به دشمنان(غرب) دهند که در هیچ کجای تاریخ نتوان یافت).اما این نسل نه مسلمان بود و نه کافر.نه عالم بود و نه عاقل.نه آشنا بود و نه غریب. نه سوادش قرآنی بود و نه علمش اتمی!

غرب را خوب نمی شناسد اما لباس غربی می پوشد!عرب را نمی شناسد اما هم عربی می خواند و به مکه می رود و هم با امارات  بهتر از تهران آشناست.

نسل عجیبیست!چنان در هدایای توهم زای دوستان غرق است که نمی داند در کشورش چه می گذرد،چه رسد به آشنایی با تاریخسازان جدید غربی و عرب!!!!!هویت ملی اش دست خوش بازی،هویت تاریخیش در حال زوال،نیروهای درونیش سرکش،دوستانش دشمن و دشمنانش در نقاب دوست و از همه دردناکتر اینکه سرزمینش محل تاراج خرد و کلان،عرب و اجنبیست...



 
................................................................(پنج شنبه 87 خرداد 16 ساعت 10:25 عصر )

                                      

 

                         ای قوم که برتر از مه و مهتابید                از هستی آب و گل چرا می تابید

                         ای اهل خرابات که در غرقابید                  خیزید که روز است چرا در خوابید



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 0  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 1129  بازدید


» اشتراک در خبرنامه «